دعاى مشلول :
دعاى حضرت امام حسين (عليه السلام) كه براى جوانى است كه به مكافات گناه خود گرفتار شده بود و
به دعاى مشلول مشهور است، امام حسين (عليه السلام) فرمود: با پدر خود على بن ابى طالب(عليه
السلام) در شبى تاريك مشغول طواف كعبه معظمه بودم. هيچ كس در طواف نبود و جماعت زوّار خوابيده
بودند. همه چشم ها در خواب بود كه ناگاه ناله شخصى را شنيديم كه به كعبه پناه آورده، طلب فرياد
رسى مى نمود و به آواز بسيار حزينى از دل پردرد مى ناليد و زارى مى نمود و اين شعر را مى خواند:
اى خدايى كه دعاى بيچارگان را در شب تاريك برمى آورد * اى برطرف كننده بلاها و بيمارى ها، آيندگان
به سوى تو پيرامون خانه تو خوابيده اند و آگاه شده اند * تو را مى خوانند و حال آن كه چشم تو اى
«قيوم» به خواب نرفته است.
خدايا ! ببخش مرا به كرم خود، درگذر از گناه من و بسيار رحم كن * اى كسى كه به سوى او آفريدگان
دست دراز نموده اند و در حرم او پناه آورده اند، اگر بخشش تو به مقصران به درگاهت نرسد * كيست كه
بر گناهكاران با دادن نعمت ها بخشش نمايد؟!
حضرت امام حسين(عليه السلام) فرمود كه پدرم به من فرمود: اى اباعبدالله، آيا ناله اين شخص را شنيدى
كه از گناه خود مى نالد و از پروردگار طلب فريادرسى مى نمايد؟ گفتم: بلى شنيدم، فرمود: آن شخص را پيدا
كن، شايد او را ببينى. امام حسين(عليه السلام)فرمود: در آن شب تاريك گشتم و در ميان خوابيده ها او را
مى جستم. چون ميان ركن عراقى و مقام ابراهيم(عليه السلام)رسيدم، شخصى را ديدم كه به نماز
ايستاده است.
گفتم: السلام عليك اى بنده خدا كه اقرار به گناه خود دارى و پناه به خدا آورده اى و آمرزش گناهان خود
را از خدا طلب مى كنى، بيا نزد پسر عموى پيغمبر كه تو را مى طلبد.
پس در سجود شتاب نمود و تشهّد و سلام داد و سخن نگفت و اشاره نمود كه پيش برو، جلو افتادم
و آن شخص پشت سر من آمد تا آن كه خدمت اميرالمؤمنين آمديم. گفتم: اين است آن كه ناله مى كرد.
اميرالمؤمنين نگاه كرد، ديد جوانى است بسيار خوش روى كه جامه هاى بسيار پاكيزه پوشيده بود. فرمود: اى
جوان، از كدام قبيله اى؟ گفت: از يكى از قبيله ها. فرمود: داستان تو چيست و چرا گريه مى نمودى و زارى
تو از بهر چيست؟ جوان گفت: چگونه خواهد بود حال كسى كه عاقّ پدر گشته و به او بى ادبى نموده و
گرفتار تشنگى و انواع بلاها و اقسام مصيبت ها شده؟! او را حسرت و نا اميدى فراگرفته و دعاى او
مستجاب نمى گردد؟ اميرالمؤمنين فرمود: چرا حال تو چنين شد؟ جوان گفت: ميان قبيله خود پيوسته به
لهو و لعب مشهور بودم و دائماً به نافرمانى و طرب مشغول بودم. هميشه در ماه رجب و شعبان مرتكب
نامشروع و عصيان مى شدم و هيچ ملاحظه نمى نمودم و پروايى از خدا نداشتم. مرا پدرى بسيار مهربان
بود كه از ارتكاب معصيت منع مى نمود و مرا از عقوبت و عذاب آتش اخروى مى ترسانيد و مى گفت: بسا
كه از تو روزها و شب ها شكوه نمايد و از دست تو ماه ها و سال ها فرياد برآورد و از گناهان تو فرشتگان
بزرگ به تنگ آيند. تا چه حدّ چنين كارها كنى و چرا مرتكب گناهان مى شوى؟!
هرگاه پدرم در نصيحت اصرار مى نمود و در موعظه پافشارى مى كرد، او را منع و آزار مى نمودم و به او
حمله مى كردم و او را مى زدم. روزى از او پولى طلبيدم كه آن را از من پنهان نموده بود، چون آن را مضائقه
نمود، خود رفتم كه بردارم و آن را در كارهاى حرام صرف كنم كه هميشه مشغول آن بودم. پس چون خواست
نگذارد آن را بردارم، پدر خود را زدم ودست او را پيچيدم و پول را از دست او بيرون آوردم و رفتم. پدرم خواست
كه دنبال من آيد، دست هاى خود را بر زانوى گذارد كه از جاى برخيزد، از آزار و شدّت دردى كه به او رسانيده
بودم، نتوانست كه از جاى خود حركت نمايد، پس اين شعر را خواند:
او را پروريدم تا آن كه مثل شتر بزرگ و قوى هيكل گرديد * به گونه اى كه هر گاه مى ايستاد، دوش او
مساوى با كوهان شتر بود. در زمان كودكى به او خوردنى مى دادم * هرگاه گرسنه مى شد، از خوردنى
ها پاكيزه تر و نيكوترين را مى دادم. اما چون در اوّل جوانى خود به كمال رسيد، * و قامت او مثل نيزه بلند
گرديد، برمن ستم نمود و مال مرا ربود، همچنين دست مرا پيچيد * دست او را خدا بپيچاند كه غالب بر او
خداست.
پدرم به خدا سوگند ياد نمود كه به زيارت خانه خدا مى رود و شكايت من را مى نمايد و بر من نفرين مى كند.
چند روز روزه گرفت و چند ركعت نماز گزارد و نفرين نمود، سپس بر شتر خود سوار شد و بيرون رفت و بيابان
ها پيمود و طى رودخانه ها كرد و بر كوه ها بالا رفت و پايين آمد تا آن كه در روز حج اكبر به مكه معظّمه رسيد.
پس از شتر خود پايين آمده، متوجّه خانه خدا گرديد و طواف خانه نمود و سعى صفا و مروه كرد. بعد از آن به
مسجد الحرام آمده، به پرده هاى كعبه چسبيد و خود را به آن آويخت و زارى نمود و نفرين كرد و اين اشعار را
خواند:
اى خدايى كه حاجيان با مشقّت به سوى او آمدند * سوار بر شتران از بلاد دور، در نهايت دورى، من به
درگاه تو آمده ام، اى خدايى كه كسى را نا اميد نمى كند * كه او را بخواند در حالى كه به خداى يكتا زارى
مى نمايد. و مقصود در حاجت ها تويى. خداوندا، پسر من از عاق شدن من نمى ترسد * پس حق مرا اى
التيام بخشِ دل هاى شكسته، از فرزند من بستان! تا آن كه يك طرف بدن او را فلج سازى * اى خدايى كه
منزّه است، زائيده نشده ونزائيده است.
جوان افزود: به حقّ خدايى كه آسمان را بلند كرده و آب روان را جارى نموده، هنوز دعاى پدرم تمام نشده
بود كه به من بلايى نازل شد كه مى بينيد.
جوان جامه خود را بالا زد و پهلوى خود را ظاهر ساخت. حضرت ديد كه يك طرف بدن جوان شَل شده. جوان
گفت: سه سال از پدرم التماس مى نمودم براى من دعا كند، در همان موضعى كه مرا نفرين كرد اما قبول
نمى كرد تا آن كه امسال بر من ترحّم كرد و خواهش مرا قبول نمود. براى او شتر جوان و نرم روى را مهيّا
نمودم و او را بر آن سوار كردم و از شهر بيرون آمديم، به اميد آن كه از اين بلا نجات يابم، تا آن كه در اثناى
شب به منطقه اى رسيديم. ناگاه از آن موضع پرنده اى پريد و شترى كه پدرم بر آن سوار بود رم كرد و او را در
درّه سنگلاخى ميان دو سنگ انداخت.
چون به او رسيدم، فوت شده بود. پس او را در همان موضع دفن نمودم.
حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: مژده كه اكنون براى تو فريادرسى آمد. تو را دعايى بياموزم كه
آن را به من پيغمبر تعليم نمود و در آن اسم خداى بزرگ و غالب و بخشنده است. خدا به بركت اين دعا
حاجت كسى را برمى آورد كه اين دعا را بخواند و به او آنچه را كه از خدا خواهد مى بخشد و به بركت اين
دعا غمّ و همّ او برطرف مى شود و از او اندوه رفع مى گردد و بيمارى برطرف مى شود.
به بركت اين دعا شكستگى او درست مى شود و فقير، توانگر مى گردد و قرض او داده مى شود و از او
چشم زخم برمى گردد و گناهان او آمرزيده مى شود و عيب هاى او پوشيده مى شود.
نيز از ترس هر شيطان سركش و هر جبّار ظالم ايمن مى گردد. اگر اين دعا را هر بنده فرمان بردارى بر كوه
بخواند، از جاى خود متلاشى مى شود. اگر بر مرده اى بخواند، خدا او را زنده مى گرداند. اگر كسى اين
دعا را بر آب بخواند، روى آن راه مى رود، به شرط آن كه به او تكبّر راه نيابد.
حضرت اميرالمؤمنين افزود: اى جوان، بايد از گناهان پرهيز نمايى و از آنچه كرده اى توبه نمايى. به تو رحم
كردم. بايد كه نيّت خالص براى خدا، و اعتقاد درست داشته باشى. اين دعا را در طلب معصيت نخوانى و
تعليم نكنى مگر به كسى كه به دين او اعتماد داشته باشى. اگر نيّت خود را خالص نمايى، خدا حاجت تو را
برمى آورد و در خواب پيغمبر را خواهى ديد كه تو را به بهشت و به اجابت حاجت تو بشارت دهد.
حضرت امام حسين(عليه السلام) فرمود: خوشحالى من به سبب مطّلع شدن به فايده دعا بيشتر از
خوشحال شدن جوان بر برطرف شدن ناراحتى اش بود، چون دعا را از پدر خود نشنيده بودم. بعد از آن حضرت
اميرالمؤمنين(عليه السلام)به من فرمود: دوات و كاغذى بياور. چون حاضر نمودم فرمود: بنويس آنچه را كه بر تو
مى خوانم. پس حضرت خواند و من دعا را نوشتم و دعا اين است:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الاِْكْرَامِ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا حَيُّ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ
يَا مَنْ لاَ يَعْلَمُ مَا هُوَ وَ لاَ كَيْفَ هُوَ وَ لاَ أَيْنَ هُوَ وَ لاَ حَيْثُ هُوَ إِلاَّ هُوَ، يَا ذَا الْمُلْكِ وَ الْمَلَكُوتِ يَا ذَا الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ
يَا مَلِكُ يَا قُدُّوسُ يَا سَلاَمُ يَا مُؤْمِنُ يَا مُهَيْمِنُ يَا عَزِيزُ يَا جَبَّارُ يَا مُتَكَبِّرُ. يَا خَالِقُ يَا بَارِئُ يَا مُصَوِّرُ يَا مُفِيدُ يَا وَدُودُ يَا
بَعِيدُ يَا قَرِيبُ يَا مُجِيبُ يَا رَقِيبُ يَا حَسِيبُ يَا بَدِيعُ يَا رَفِيعُ يَا مَنِيعُ يَا سَمِيعُ يَا عَلِيمُ يَا حَكِيمُ يَا كَرِيمُ يَا حَلِيمُ يَا
قَدِيمُ يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ. يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا دَيَّانُ يَا مُسْتَعَانُ يَا جَلِيلُ يَا جَمِيلُ يَا وَكِيلُ يَا كَفِيلُ يَا مُقِيلُ يَا مُنِيلُ يَا
نَبِيلُ يَا دَلِيلُ يَا هَادِي يَا بَادِي يَا أَوَّلُ يَا آخِرُ يَا ظَاهِرُ يَا بَاطِنُ يَا حَاكِمُ يَا قَاضِي يَا عَادِلُ يَا فَاضِلُ يَا وَاصِلُ يَا طَاهِرُ
يَا مُطَهِّرُ يَا قَادِرُ يَا مُقْتَدِرُ يَا كَبِيرُ يَا مُتَكَبِّرُ. يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ وَ لَمْ يَكُنْ
لَهُ صَاحِبَةٌ وَ لاَ كَانَ مَعَهُ وَزِيرٌ وَ لاَ اتَّخَذَ مَعَهُ مُشِيرً وَ لاَ احْتَاجَ إِلَى ظَهِير وَ لاَ كَانَ مَعَهُ إِلَهٌ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ فَتَعَالَيْتَ
عَمَّا يَقُولُ الْجَاحِدُونَ الْجَاهِلُونَ عُلُوّاً كَبِيراً يَا عَالِمُ يَا شَامِخُ يَا بَاذِخُ يَا فَتَّاحُ يَا مُفَرِّجُ يَا نَاصِرُ يَا مُنْتَصِرُ يَا مُهْلِكُ يَا
مُنْتَقِمُ يَا بَاعِثُ يَا وَارِثُ يَا أَوَّلُ يَا آخِرُ يَا طَالِبُ يَا غَالِبُ يَا مَنْ لاَ يَفُوتُهُ هَارِبٌ يَا تَوَّابُ يَا أَوَّابُ يَا وَهَّابُ يَا مُسَبِّبَ
الاَْسْبَابِ يَا مُفَتِّحَ الاَْبْوَابِ. يَا مَنْ حَيْثُ مَا دُعِيَ أَجَابَ يَا طَهُورُ يَا شَكُورُ يَا عَفُوُّ يَا غَفُورُ يَا نُورَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ يَا
لَطِيفُ يَا خَبِيرُ يَا مُتَجَبِّرُ يَا مُنِيرُ يَا بَصِيرُ يَا ظَهِيرُ يَا كَبِيرُ يَا وَتْرُ يَا فَرْدُ يَا صَمَدُ يَا سَنَدُ يَا كَافِي يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا
مُعَافِي يَا مُنْعِمُ يَا مُتَفَضِّلُ يَا مُتَكَرِّمُ يَا مُتَفَرِّدُ يَا مَنْ عَلاَ فَقَهَرَ وَ يَا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ وَ يَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ وَ يَا مَنْ عُبِدَ
فَشَكَرَ وَ يَا مَنْ عُصِيَ فَغَفَرَ وَ سَتَرَ يَا مَنْ لاَ تَحْوِيهِ الْفِكَرُ وَ لاَ يُدْرِكُهُ بَصَرٌ وَ لاَ يَخْفَى عَلَيْهِ أَثَرٌ يَا رَازِقَ الْبَشَرِ وَ يَا
مُقَدِّرَ كُلِّ قَدَر يَا عَالِيَ الْمَكَانِ يَا شَدِيدَ الاَْرْكَانِ وَ يَا مُبَدِّلَ الزَّمَانِ يَا قَابِلَ الْقُرْبَانِ يَا ذَا الْمَنِّ وَ الاِْحْسَانِ يَا
ذَا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطَانِ يَا رَحِيمُ يَا رَحْمَانُ يَا عَظِيمَ الشَّأْنِ يَا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْم فِي شَأْن يَا مَنْ لاَ يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ
شَأْن يَا سَامِعَ الاَْصْوَاتِ يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ يَا مُنْجِحَ الطَّلِبَاتِ يَا قَاضِيَ الْحَاجَاتِ يَا مُنْزِلَ الْبَرَكَاتِ يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ يَا
مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ يَا كَاشِفَ الْكُرُبَاتِ يَا وَلِيَّ الْحَسَنَاتِ يَا رَفِيعَ الدَّرَجَاتِ يَا مُعْطِيَ السُؤُلاَتِ يَا مُحْيِيَ الاَْمْوَاتِ يَا مُطَّلِعُ
عَلَى النِّيَّاتِ يَا رَادَّ مَا قَدْ فَاتَ يَا مَنْ لاَ تَشْتَبِهُ عَلَيْهِ الاَْصْوَاتُ يَا مَنْ لاَ تُضْجِرُهُ الْمَسْأَلاَتُ وَ لاَ تَغْشَاهُ الظُّلُمَاتُ يَا
نُورَ الاَْرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ. يَا سَابِغَ النِّعَمِ يَا دَافِعَ النِّقَمِ يَا بَارِئَ النَّسَمِ يَا جَامِعَ الاُْمَمِ يَا شَافِيَ السَّقَمِ يَا خَالِقَ النُّورِ
وَ الظُّلَمِ يَا ذَا الْجُودِ وَ الْكَرَمِ يَا مَنْ لاَ يَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ يَا أَجْوَدَ الاَْجْوَدِينَ يَا أَكْرَمَ الاَْكْرَمِينَ يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ يَا أَبْصَرَ
النَّاظِرِينَ يَا جَارَ الْمُسْتَجِيرِينَ يَا أَمَانَ الْخَائِفِينَ يَا ظَهِيرَ اللاَّجِينَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا غَايَةَ
الطَّالِبِينَ يَا صَاحِبَ كُلِّ قَرِيب يَا مُونِسَ كُلِّ وَحِيد يَا مَلْجَأَ كُلِّ طَرِيد يَا مَأْوَى كُلِّ شَرِيد يَا حَافِظَ كُلِّ ضَالَّة يَا رَاحِمَ
الشَّيْخِ الْكَبِيرِ يَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ يَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ يَا فَاكَّ كُلِّ أَسِير يَا مُغْنِيَ الْبَائِسِ الْفَقِيرِ يَا عِصْمَةَ
الْخَائِفِ الْمُسْتَجِيرِ يَا مَنْ لَهُ التَّدْبِيرُ وَ التَّقْدِيرُ يَا مَنِ الْعَسِيرُ عَلَيْهِ يَسِيرٌ يَا مَنْ لاَ يَحْتَاجُ إِلَى تَفْسِير يَا مَنْ هُوَ عَلى
كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ يَا مَنْ هُوَ بِكُلِّ شَيْء خَبِيرٌ يَا مَنْ هُوَ بِكُلِّ شَيْء بَصِيرٌ يَا مَنْ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ. يَا مُرْسِلَ
الرِّيَاحِ يَا فَالِقَ الاِْصْبَاحِ يَا بَاعِثَ الاَْرْوَاحِ يَا ذَا الْجُودِ وَ السَّمَاحِ يَا مَنْ بِيَدِهِ كُلُّ مِفْتَاح يَا سَامِعَ كُلِّ صَوْت يَا سَابِقَ
كُلِّ فَوْت يَا مُحْيِيَ كُلِّ نَفْس بَعْدَ الْمَوْتِ يَا عُدَّتِي فِي شِدَّتِي يَا حَافِظِي فِي غُرْبَتِي يَا مُونِسِي فِي وَحْدَتِي يَا
وَلِيِّي فِي نِعْمَتِي يَا كَنَفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ وَ تُسَلِّمُنِي الاَْقَارِبُ وَ يَخْذُلُنِي كُلُّ صَاحِب. يَا عِمَادَ مَنْ لاَ عِمَادَ
لَهُ يَا سَنَدَ مَنْ لاَ سَنَدَ لَهُ يَا ذُخْرَ مَنْ لاَ ذُخْرَ لَهُ يَا كَهْفَ مَنْ لاَ كَهْفَ لَهُ يَا رُكْنَ مَنْ لاَ رُكْنَ لَهُ يَا غِيَاثَ مَنْ لاَ غِيَاثَ
لَهُ يَا جَارَ مَنْ لاَ جَارَ لَهُ. يَا جَارِيَ اللَّصِيقَ يَا رُكْنِيَ الْوَثِيقَ يَا إِلَهِي بِالتَّحْقِيقِ يَا رَبَّ الْبَيْتِ الْعَتِيقِ يَا شَفِيقُ يَا رَفِيقُ
فُكَّنِي مِنْ حَلَقِ الْمَضِيقِ وَ اصْرِفْ عَنِّي كُلَّ هَمّ وَ غَمّ وَ ضِيق وَ اكْفِنِي شَرَّ مَا لاَ أُطِيقُ وَ اَعِنّى عَلَى مَا اُطيقُ. يَا
رَادَّ يُوسُفَ عَلَى يَعْقُوبَ يَا كَاشِفَ ضُرِّ أَيُّوبَ يَا غَافِرَ ذَنْبِ دَاوُدَ يَا رَافِعَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مِنْ أَيْدِي الْيَهُودِ يَا مُجِيبَ
نِدَاءِ يُونُسَ فِي الظُّلُمَاتِ يَا مُصْطَفِيَ مُوسَى بِالْكَلِمَاتِ يَا مَنْ غَفَرَ لاِدَمَ خَطِيئَتَهُ وَ رَفَعَ إِدْرِيسَ بِرَحْمَتِهِ يَا مَنْ نَجَّى
نُوحاً مِنَ الْغَرَقِ يَا مَنْ أَهْلَكَ عاداً الاُْولى وَ ثَمُودَ فَما أَبْقى وَ قَوْمَ نُوح مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى وَ
الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى يَا مَنْ دَمَّرَ عَلَى قَوْمِ لُوط وَ دَمْدَمَ عَلَى قَوْمِ شُعَيْب يَا مَنِ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً يَا مَنِ اتَّخَذَ مُوسَى
كَلِيماً وَ اتَّخَذَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ خَلِيلاً وَ حَبِيباً يَا مُؤْتِيَ لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ وَ الْوَاهِبَ سُلَيْمَانَ
مُلْكاً لاَ يَنْبَغِي لاَِحَد مِنْ بَعْدِهِ يَا مَنْ نَصَرَ ذَا الْقَرْنَيْنِ عَلَى الْمُلُوكِ الْجَبَابِرَةِ يَا مَنْ أَعْطَى الْخَضِرَ الْحَيَاةَ وَ رَدَّ لِيُوشَعَ
نُورَ الشَّمْسِ بَعْدَ غُرُوبِهَا يَا مَنْ رَبَطَ عَلَى قَلْبِ أُمِّ مُوسَى وَ أَحْصَنَ فَرْجَ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ يَا مَنْ حَصَّنَ يَحْيَى بْنَ
زَكَرِيَّا مِنَ الذَّنْبِ وَ سَكَّتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبَ يَا مَنْ بَشَّرَ زَكَرِيَّا بِيَحْيَى يَا مَنْ فَدَّى إِسْمَاعِيلَ مِنَ الذِّبْحِ يَا مَنْ
قَبِلَ قُرْبَانَ هَابِيلَ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَى قَابِيلَ يَا هَازِمَ الاَْحْزَابِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَلَى جَمِيعِ
الْمُرْسَلِينَ وَ الْمَلاَئِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ أَجْمَعِينَ . أَسْأَلُكَ بِكُلِّ مَسْأَلَة سَأَلَ بِهَا أَحَدٌ مِمَّنْ رَضِيتَ عَنْهُ
فَحَتَمْتَ لَهُ عَلَى الاِْجَابَةِ يَا اللهُ يَا اللهُ يَا اللهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ
الاِْكْرَامِ يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الاِْكْرَامِ يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الاِْكْرَامِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ. أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْم سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ أَوْ
أَنْزَلْتَهُ فِي شَيْء مِنْ كُتُبِكَ أَوْ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ وَ بِمَا لَوْ أَنَّ مَا فِي الاَْرْضِ مِنْ شَجَرَة أَقْلاَمٌ وَ
الْبَحْرَ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُر مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللهِ، وَ أَسْأَلُكَ بِأَسْمَائِكَ الْحُسْنَى الَّتِي بَيَّنْتَهَا فِي كِتَابِكَ فَقُلْتَ:
وَ للهِِ الاَْسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها)(1)وَ قُلْتَ: (اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ)(2) وَ قُلْتَ: (وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي
فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ)(3)
وَ قُلْتَ: (يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ)(4) وَ أَنَا أَسْأَلُكَ يَا إِلَهِي وَ أَطْمَعُ فِي
إِجَابَتِي يَا مَوْلاَيَ كَمَا وَعَدْتَنِي وَ قَدْ دَعَوْتُكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَافْعَلْ بِي كَذَا وَكَذَا.(5)
خداوندا ! از تو به حرمت نام تو درخواست مى كنم، به نام خداى بخشنده مهربان، اى صاحب بزرگوارى و
احسان، اى زنده، اى پاينده، اى زنده اى كه خدايى جز تو نيست، اى كه اوست و بس، اى كسى كه
نمى داند احدى كه او چيست و چگونه است و كجاست و چه جاست مگر خود خدا، اى صاحب پادشاهى و
مملكت، اى خداوند با عزّت و بزرگوارى، اى پادشاه، اى پاكيزه از نقص ها، اى سالم از همه عيب ها، اى امان
دهنده، اى حفظ كننده و نگاهبان، اى غلب كننده، اى التيام بخش شكستگى ها، اى بزرگوار، اى تقدير كننده،
اى آفريننده، اى صورت دهنده، اى نفع بخش، اى تدبير كننده، اى قدرتمند، اى آغاز كننده، اى بازگرداننده، اى
نابود كننده، اى دوست دارنده، اى ستايش شده، اى عبادت شده، اى دور، اى نزديك به همه چيز، اى برآورنده
حاجت ها، اى نگهبان،
اى كفايت كننده، اى پديد آورنده، اى بلند مرتبه، اى بازدارنده بلاها، اى شنوا، اى دانا، اى درست كردار، اى
بخشنده، اى بردبار، اى پاينده، اى هميشگى، اى دانا، اى جاويدان، اى بلند مرتبه، اى بزرگ، اى مهربان، اى
بخشنده، اى جزا دهنده، اى يارى دهنده، اى بزرگ مرتبه، اى نيكوكار، اى كارگزار،
اى ضامن روزى خلايق، اى قبول كننده توبه و پشيمانى، اى رساننده خير، اى صاحب شرف، اى راهنما، اى
رساننده به راه راست، اى نعمت دهنده به خلق، اى آفريننده، اى اوّل همه چيز، اى آخر همه اشيا، اى آن كه
آثار او آشكار است، اى آن كه ذات او پنهان است، اى پاينده، اى هميشگى، اى دانا، اى حكم كننده، اى
فيصل دهنده كارها، اى عادل، اى جدا سازنده حق از باطل، اى بخشنده نعمت ها، اى پاك، اى آشكار، اى
پاك كننده، اى توانا، اى بسيار با قدرت، اى بزرگ، اى بسيار بزرگوار، اى يكتا، اى بى همتا، اى مقصود در
حاجت ها، اى كه نزائيده و زائيده نشده و براى او مانند و همسر نيست و نبود.
براى او همصحبتى و مددكارى نبوده، با خود مدبّر و خيرخواهى نگرفته، به معاونى محتاج نبوده است، با او
خدايى نبوده، از آنچه كافران ]ستمكاران[ مى گويند برترى، تو والايى و بزرگ، اى دانا، اى بلند مرتبه، اى ب
سيار بلند مرتبه، اى گشاينده، اى بسيار نفع رسان، اى راحتى دهنده، اى نجات دهنده، اى يارى كننده، اى
انتقام گيرنده، اى هلاك كننده، اى دريابنده، اى دادستاننده، اى برانگيزاننده پيامبران، اى ميراث برنده، اى
پيش از همه چيز، اى پايان، اى جوينده، اى غلبه كننده، اى كسى كه از او هيچ گريزنده اى پنهان نمى شود،
اى قبول توبه كننده، اى قبول بازگشت كننده، اى بخشنده عطاها، اى سبب ساز سبب ها، اى گشاينده درها،
اى كسى كه در هر جايى توسط بندگان خوانده شده پذيرفته، اى بسيار پاك، اى جزا دهنده شكر گزار، اى
عفو كننده معصيت ها، اى آمرزنده گناه ها، اى روشنى بخش روشنى، اى چاره ساز كارها، اى داناى امور ريز،
اى آگاه، اى بزرگوار ] اى خوار كننده گناهكاران[ ، اى روشنى بخش عالم، اى نابود كننده دشمنان، اى بينا،
اى پشت و پناه، اى بزرگ، اى بى همتا، اى يگانه، اى پناه خلايق، اى معتمد، اى بى پايان، اى كارگزار، اى
شفا دهنده،
اى وفا كننده به عهد و وعده خويش، اى سلامت دارنده، اى احسان كننده، اى نيكويى كننده، اى حفظ
كننده بندگان، اى نعمت دهنده، اى زياد بخشنده، اى زياده بخش، اى كه بزرگى مى بخشى، اى بسيار كرم
كننده، اى يكتا،
اى كسى كه بلند مرتبه است و غلبه نموده، اى كسى كه مالك و توانا شده، اى كسى كه مطّلع بر امو
ر پنهانى است و بندگان را آزمايش نمود، اى كسى كه پرستيده شده و جزا داده، اى كسى كه او را بندگان
نافرمانى كردند، پس گناهان ايشان را آمرزيد و پوشانيد، اى كسى كه او را انديشه ها درك نمى كند و او را
چشم نمى بيند و بر او كارى پوشيده نيست، اى روزى دهنده آدميان، اى تعيين كننده ارزش ها و اندازه، اى
بلند مكان، اى آن كه صفات او والاست، اى تغيير دهنده وقت ها، اى قبول كننده قربانى ها، اى خداوند
بخشش و نيكويى، اى صاحب عزّت و پادشاهى، اى مهربان، اى بخشاينده، اى آن كه رتبه او بزرگ است، اى
كسى كه در هر جا هست، اى شنونده آوازها، اى قبول كننده دعاها، اى دهنده مطلب ها، اى برآورنده
حاجت ها، اى فرود آورنده بركت ها، اى رحم كننده بر گريه كننده ها،
اى درگذرنده از لغزش ها، اى برطرف كننده اندوه ها، اى صاحب نيكويى ها، اى بلند كننده مرتبه ها، اى
دهنده درخواست ها، اى عطاكننده درخواست ها، اى زنده كننده مردگان، اى گردآورنده پراكندگى ها، اى
آگاه بر نيّت ها، اى برگرداننده آنچه را كه ناياب شده، اى كسى كه بر او آوازها مشتبه نمى شود، اى كسى
كه او را درخواست ها دلگير نمى كند و او را تاريكى ها نمى پوشاند،
اى روشنى بخش زمين و آسمان ها، اى آن كه نعمت هاى او كامل است، اى دفع كننده عقوبت ها، اى
آفريننده بندگان، اى گردآورنده امّت ها، اى شفا دهنده بيماران، اى آفريننده روشنى و تاريكى ها، اى صاحب
بخشش و كرم، اى كسى كه بر عرش او هيچ پايى نرسيده است، اى نيكو كننده ترين نيكوكنندگان، اى
بخشنده ترين بخشندگان، اى شنواترين شنوندگان و اى بيناترين بينايان، اى پناه دهنده پناه جويان، اى امان
دهنده ترسندگان، اى پشت و پناه پناه آورندگان، اى دوست مؤمنان، اى فريادرسِ فريادرس طلبان،
اى نهايت آرزوى طلب كنندگان، اى همنشين هر تنها، اى همراز هر تنها، اى پناه هر رانده شده، اى پناه هر
رميده، اى نگاهدارنده هر گم شده، اى رحم كننده پير بزرگ، اى روزى دهنده طفل كوچك، اى درست كننده
استخوان شكسته، اى آزاد كننده هر دربند و اسير، اى توانگر كننده هر بيچاره محتاج، اى نگاهدارنده ترسان
پناه جو، اى كسى كه چاره كردن و اندازه نمودن دست اوست، اى كسى كه دشوار بر او آسان است، اى
كسى كه در دانستن چيزها به بيانى احتياج ندارد، اى كسى كه بر همه چيز تواناست،
اى كسى كه بر هر چيز داناست، اى كسى كه بر همه چيز بيناست، اى فرستنده بادها، اى شكافنده
شب جهت بيرون آوردن صبح، اى برانگيزنده روح ها، اى صاحب عطا و بخشش، اى كسى كه به دست قدرت
اوست هر كليدى، اى شنونده هر آوازى، اى پيشى گيرنده بر همگان، اى زنده كننده هر شخصى پس از مرگ،
اى اميد و ذخيره من در روز سختى، اى نگاهدارنده من در هنگام بى كسى، اى همراز من در تنهايى، اى
دهنده نعمت، اى پناه من در هنگامى كه فكرم به جايى نرسد، و خويشان مرا زير خاك بسپارند و يارى مرا
دوستان ترك نمايند، اى اميد كسى كه اميدى براى او نباشد، اى تكيه گاه كسى كه تكيه گاهى براى او
نباشد، اى اميد كسى كه اميدى براى او نباشد، اى پناهگاه محكم كسى كه پناهگاهى براى او نباشد، اى
پناه كسى كه پناهى براى او نباشد،
اى گنج كسى كه گنجى براى او نباشد، اى اميد كسى كه اميدى براى او نباشد، اى فريادرس كسى كه
فريادرسى براى او نباشد، اى همسايه كسى كه همسايه اى براى او نباشد، اى همسايه من كه به من
متصل است، اى پناهگاه من كه قدرتمند است، اى خداى من، اى پروردگار كعبه، اى مهربان، اى يار مصاحب،
مرا از حلقه هاى تنگ بلا رهايى ده، از من هر اندوه و غم و تنگى را برطرف كن، مرا از شرّ آنچه قدرت بر
صبر آن ندارم كفايت نماى، بر آنچه طاقت دارم يارى كن، اى بازگرداننده يوسف براى يعقوب، اى برطرف كننده
بيمارى ايّوب، اى آمرزنده گناه داود، اى بالا برنده عيسى پسر مريم و نجات دهنده او از دست جماعت يهود،
اى برآورنده دعاى يونس در تاريكى ها، اى برگزيننده موسى، اى كسى كه براى آدم گناه او را آمرزيده است
و ادريس را ] به جايگاه بلند[ به رحمت خود بالا برده است،
اى كسى كه نوح را از غرق شدن رها نموده اى، اى كسى كه قبيله ها را كه اوّل بودند و ثمود را هلاك
ساخته، پس از ايشان كسى را باقى نگذاشت و قوم نوح را كه پيش از ايشان ستمكارتر و سركش تر بودند
و اهالى شهرهايى را هلاك نمود، اى كسى كه قوم لوط را هلاك ساخت و قوم شعيب را هلاك نمود، اى
كسى كه ابراهيم را دوست خود گرفته، اى كسى كه موسى را همسخن خود گرفته و محمّد را (كه خدا بر
او و بر آل او و بر پيغمبران رحمت فرستد) دوست خود گرفته است، اى كه به لقمان دانايى بخشيده،
اى كه به سليمان پادشاهى را داده كه براى كسى پس از او سزاوار نيست، اى كسى كه ذوالقرنين را بر
پادشاهان گردنكشان يارى كرده، اى كسى كه به خضر زندگانى را بخشيد و براى يوشع ] پسر نون[ نور
آفتاب را پس از فرو رفتن آن برگردانيد، اى كسى كه دل مادر موسى را قوى گردانيد و عورت و آبروى مريم
دختر عمران را نگاهداشت، اى كسى كه يحيى پسر زكريا را از گناه محافظت نمود، و از موسى خشم او را
فرو نشاند، اى كسى كه زكريا را به وجود يحيى مژده داده،
اى كسى كه براى نجات اسماعيل از كشته شدن، قربانى بزرگ را فدا نمود، اى كسى كه قربانى هابيل را
قبول نمود و دورى از رحمت خود را بر قابيل گردانيد، اى فرستنده گروه ها براى يارى محمّد،
رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و بر همه فرستادگان و فرشتگان كه نزديكان و فرمانبرداران تو هستند.
از تو هر حاجتى را كه همه درخواست كرده اند، درخواست مى كنم و تو از آنان خشنودى، پس بر خود اجابت
حاجت را لازم ساخته اى،
اى خدا، اى خدا، اى خدا، اى بخشنده، اى بخشنده، اى بخشنده، اى مهربان، اى مهربان، اى مهربان، اى
بخشنده، اى مهربان، اى بخشنده، اى مهربان، اى خداوند بزرگى و بخشش، اى خداوند بزرگى و بخشش،
اى خداوند بزرگى و بخشش، به حقّ آن نام، به حقّ آن نام، به حقّ آن نام، به حقّ آن نام، به حقّ آن نام،
به حقّ آن نام، به حقّ آن نام، از تو درخواست مى كنم به حقّ هر نامى كه به آن ذات خود را ناميده اى يا آن
را در يكى از كتاب هاى خود فرو فرستاده اى يا آن را در دانش نهانى نزد خود نهاده اى ] و به جايگاه هاى
عزّت و عرش تو و نهايت رحمت تو [ و به حرمت اين كلام كه اگر درختانى كه در زمين است، قلم شوند و
دوات آنها دريا شود نام هاى خدا تمام نمى شود و به آخر نمى رسد ] همانا خدا غلبه كننده و درست كردار
است[ به حق نام هاى نيكوى تو كه آنها را در قرآن مجيد خود ذكر نموده اى و گفته اى: از براى خداست نام
هاى نيكو، پس خدا را به آن نام ها بخوانيد.
نيز گفته اى: مرا بخوانيد، تا حاجت شما را برآورم، و گفته اى: هرگاه از تو بندگان من جهت خواستن حاجتى از
تو بپرسند، بگو: من به آنها نزديكم، دعاى خواننده را، هرگاه مرا بخواند اجابت مى كنم ] پس بايد دعوت مرا
اجابت كنند و به من ايمان بياورند، شايد رشد يابند [ وگفته اى: اى بندگان من كه بر خود ستم نموده ايد، از
حمت خدا نا اميد مگرديد ] همانا خدا تمام گناهان را مى آمرزد و او آمرزنده مهربان است[ اى خدا، دعا مى
كنم، اى پروردگار من، به تو اميد دارم، اى آقاى من و در بر آوردن حاجتم، از تو اميد دارم، اى مولاى من همچنان
كه مرا وعده داده اى و تو را خوانده ام، همچنان كه مرا امر فرمودى، آن گونه كه شايسته توست، انجام بده
، اى بخشنده و درود فرست بر محمّد و خاندان او.
پس حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) به آن جوان فرمود: هرگاه شب دهم شود، اين دعا را بخوان. صبح بعد
به خير و خوبى نزد من بيا. امام حسين(عليه السلام) فرمود: كه جوان دعا را گرفت و رفت. صبح هنگام، هنوز ب
ه كارى شروع نكرده بوديم كه ديديم جوان صحيح و تندرست آمد و دعا در دست او بود و مى گفت: قسم به
خدا كه در اين دعا اسم اعظم است! حاجت من به ربّ كعبه سوگند، كه برآورده شد.
پس حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب(عليه السلام) فرمود: نقل كن چه شد. جوان گفت: چون شب
دهم شد و همه به خواب رفتند و تاريكى شب همه را فرا گرفت، دعا را بر كف دست خود گذاردم و آن را به
سوى آسمان بلند كردم و خدا را خواندم و او را به حقّ اين دعا چند مرتبه قسم دادم.
در مرتبه دوم آوازى شنيدم كه: دعاى تو مستجاب شد. بس است. خدا را به اسم اعظم خواندى.
پس خوابيدم، چون خواب رفتم، در خواب حضرت رسالت پناه(صلى الله عليه وآله)را ديدم كه دست مبارك
خود را بر بدن من ماليد و فرمود: اين اسم اعظم را محافظت كن. تو بر خير و خوبى هستى. چون بيدار شدم،
خود را صحيح و سالم يافتم، چنان كه مى بينى. خدا تو را جزاى خير دهد.
منابع :
1 . سوره أعراف: 180.
2 . سوره غافر: 60.
3 . سوره بقره: 186.
4 . سوره زمر: 53.
5 . جنّة الأمان، ص348، بحار الأنوار، ج 92، ص 394، به نقل از مهج الدّعوات، ص157ـ151.