دعا از امام زمان ارواحنا فداه براى رهايى از سختى‏ها و حفظ شدن از دزدان

مرحوم آية اللَّه شيخ على اكبر نهاوندى مى‏ نويسد : شيخ على اكبر تهرانى – ساكن مشهد مقدّس – براى

ما قضيّه‏ اى تعريف كرد و گفت : عالم متّقى شيخ محمّد تقى تربتى – كه از دانشمندان بزرگ و علماى

اخلاق و از شاگردان علّامه ميرزا حبيب اللَّه رشتى بود و اجازه‏ اى از ايشان داشت – فرمود : يكى از شاگردان

متديّن من – كه از سادات شهر تربت بود – براى من تعريف كرد و گفت :

از زيارت عتبات عاليات كه برمى‏ گشتم ، همراه طلبه‏ اى از خانقين خارج شدم و پياده به دنبال قافله به

طرف قصر شيرين حركت كرديم ، از شدّت تشنگى و خستگى ناتوان شده ، و با زحمت زياد خود را به قافله

رسانديم ، ديديم قافله را دزدها غارت كرده و اموالشان را برده بودند، افرادى مجروح شده و در بيابان افتاده

بودند، و محمل ‏ها شكسته و روى زمين افتاده بود . ما از ترس به كنارى رفته و به بالاى تپّه‏ اى رفتيم ، ناگاه

ديديم سيّد بزرگوارى كنار ما ايستاده ، به ما سلام فرمود ، بعد هفت دانه خرماى زاهدى به من داد و فرمود :

چهار دانه را خودت بخور ، و سه دانه آن را به شيخ بده .

چون خرماها را خورديم تشنگى ما برطرف شد ، و فرمود : اين دعا را به جهت رهايى از سختى‏ها ، و محفوظ

بودن از شرّ دزدها بخوانيد :

أَللَّهُمَّ إِنّي أَخافُكَ ، وَأَخافُ مِمَّنْ يَخافُكَ ، وَأَعُوذُ بِكَ مِمَّنْ لايَخافُكَ .

بارالها ؛ من از تو مى‏ ترسم؛ و از هر كسى كه از تو مى‏ ترسد نيز مى‏ ترسم؛ و از كسانى كه از تو

نمى‏ ترسند به خودت پناه مى‏ برم .

پس از آن؛ اندكى با آن سيّد بزرگوار راه رفتيم، ناگاه اشاره كرد و فرمود: اين منزل شماست. نگاه كرديم،

ديديم منزل پايين آن تپّه بود ، و چون وارد منزل شديم از شدّت خستگى خواب بر ما غلبه كرد ، خوابيديم ، و

متوجّه آنچه براى ما اتّفاق افتاده بود نشديم ، چون بيدار شديم دانستيم كه آن بزرگوار حضرت ولىّ عصر ،

صاحب الزمان عجّل اللَّه فرجه بوده است .

——————————————————-

منبع : العبقرىّ الحسان : 117/1 المسك الأذفر .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.