دعا در مورد جلب رزق و روزی

دمیری در کتاب الحیوان خویش داستانی جالب آورده که جای تامل در بحث جلب رزق و روزی

دارد او می گوید :

عاصم بن النجود که از بزرگان قاریان زمان خود بود نقل می کند مدتی در سختی و شدت در امر

روزی بودم نزد بعضی از برادرانم برای کمک گرفتن رفتم اما با کراهت و عدم اعتناء آنان مواجه شدم

از این برخورد بسیار ناراحت شده و از منزل خارج و رو به جبانة گذاشتم در جبانة مقداری نماز خواندم

بعد از نماز صورتم را بر روی زمین گذاشته و گفتم :

 

یا مُسَبِّبَ الاَسبابِ یا مُفَتِّحَ الاَبوابِ یا سامِعَ الاَصواتِ یا مُجیبَ الدَّعَواتِ یا قاضِیَ الحاجاتِ

اِکفِنی بِحَلالِکَ عَن حَرامِکَ وَ اَغنِنی بِفَضلِکَ عَمَّن سِواکَ

 

به خدا قسم هنوز سر از خاک بلند نکرده بودم ک شنیدم چیزی در کنارم سقوط کرد سرم را بلند

کردم و دیدم پرنده ای کیسه ای را که قرمز رنگ بود بر زمین انداخته و کیسه را برداشتم و دیدم درون

آن هشتاد دینار است و نیز پارچه ای پنبه ای در درون آن است . آن پارچه را باز کردم دیدم جواهری

قیمتی است آن جواهر را فروختم و به گونه ای وضعیت مالی خوب شد که زمینهای بسیاری نیز

خریدم و خداوند را بر این هدیه شاکرم .

منبع : حیاة الحیوان ج 1 ص 326 باب الحداة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.